اندیشه در استمرار انسان ،خروج از مسیر حبس و ورود در مسیر رشد می باشد. ابوسعید نیازی هشترودی آخرین مطالب
نويسندگان چهار شنبه 7 آذر 1392برچسب:پاسخ به شبهه ی وهابیت درباره ی قیام سید الشهدا علیه السلام, :: 19:56 :: نويسنده : علی اسدی سهند آبادی
اكنون این پرسش مطرح است كه آیا دعوت كنندگان و نامه نگاران به امام حسین علیه السلام، شیعیان حقیقى و راستین اهل بیت علیهم السلام بوده اند یا خیر؟! بنابر تحقیقى كه پیرامون شهر كوفه و مردم آن انجام شده است، این شهر و همه عراق در زمان عمر و به واسطه سعد بن ابى وقّاص فتح شده است. كوفه داراى موقعیّتى حساس بوده است، به گونه اى كه هم از نظر تجارى و هم از نظر نظامى مورد توجّه بوده و مردم از نقاط مختلف عراق، حجاز و یمن به این شهر مهاجرت كرده و در آن جا اقامت گزیده بودند. مجموعه اى از قبایل مختلف و گوناگون در كوفه زندگى مى كردند؛ اما از جهت مذهب، تشیّع در آن جا به طور رسمى از قرن دوم و سوم شروع شد و تشیّع كنونى كوفه نیز از آن زمان است و در قرن نخست، شیعیانى كه در آن جا بوده اند، مانند شیعیان امروزى نبوده اند. اصطلاح شیعه و تشیّع : نكته قابل توجه این است كه براى واژه شیعه و تشیّع دو اصطلاح وجود دارد: 1. در اصطلاح نخست شیعه كسى است كه محب اهل بیت علیهم السلام باشد و در عین حال به خلافت شیخین نیز اعتقاد دارد. بعضى از اهل كوفه آن زمان، امیرالمؤمنین علیه السلام را از عثمان افضل و برتر مى دانستند و معاویه را نیز مذمّت مى نمودند؛ اما به افضلیت آن حضرت بر شیخین اعتقاد نداشتند 2. در اصطلاح دوم كه همه ما برآنیم و اصطلاح معروف نیز همین است، شیعه عبارت از كسى است كه تنها به جانشینى امیرالمؤمنین علیه السلام پس از رسول خدا صلى اللَّه علیه وآله و امامت اهل بیت پیامبر علیهم السلام كه دوازده امام بعد از پیامبر هستند، اعتقاد داشته و از دشمنان اهل بیت بیزار و بری باشد. شاهد این مطلب مسیب بن نجبه است. او از دعوت كنندگان حضرت سیّدالشهداء علیه السلام به كوفه است. راوى مى گوید: جالست المسیّب بن نجبة الفزاری فی هذا المسجد عشرین سنة وناس من الشیعة كثیر، فما سمعت أحداً منهم یتكلّم فی أحدٍ من أصحاب رسول اللَّه صلى اللَّه علیه وآله إلّابخیر، وما كان الكلام إلّافی علی علیه السلام وعثمان؛ «1» آرى، اگر شیعیان آن وقتِ كوفه سخنى درباره صحابه مى گفتند، از حقّانیّت و برترى على علیه السلام نسبت به عثمان بوده است و درباره خلافت و جانشینى شیخین هیچ اشكال و سخنى نداشته اند. و آن گاه كه امیرالمؤمنین علیه السلام خواستند در كوفه از نماز تراویح كه یكى از بدعتهاى عمر است ممانعت كنند، سر و صدایى به راه افتاد و نداى «وا عمرا، وا عمرا، وا سنّة عمراه» طنین انداز شد. «2» در نتیجه، حتى در زمان حاكمیت امیرالمؤمنین علیه السلام و در حالى كه مردم كوفه با آن حضرت بیعت كرده بودند، حاضر نشدند این بدعت را ترك كنند. آیا اینان شیعیان راستین بودند؟ داستان منع حضرت از نماز تراویح در كتاب كافى مرحوم كلینى نیز آمده است. امیر مؤمنان على علیه السلام فرموده اند: بنابراین، معلوم مى شود كه در میان مردم آن زمان كوفه، برخى محبّ اهل بیت علیهم السلام بوده اند و با بنوامیّه نیز دشمنى داشته اند؛ ولى با این وجود، به خلافت شیخین نیز اعتقاد داشته اند كه به آنان شیعه واقعى گفته نمى شود. به راستى آمار شیعیان حقیقى در كوفه چند نفر بوده است؟ تعداد اندكى از مردم كوفه، افرادى همچون: از سوى دیگر، عده اى از این گروه در كوفه براى یزید جاسوسى مى كردند. ابن عساكر در تاریخ مدینة دمشق در شرح حال او چنین مى نویسد: در نتیجه، اگر شیعه نیز در شهر كوفه مى زیسته، به همان معناى نخست بوده است، نه شیعه خاص و حقیقى. آنچه كه بر سر باقى ماندگان شیعیان حقیقى در كوفه آمده، در ادامه خواهد آمد. خوارج؛ گروه دیگرى از ساكنان كوفه : خوارج، فرقه بزرگ دیگرى بودند كه در شهر كوفه مسكن گزیدند. سران این گروه افرادى مانند اشعث بن قیس، شبث بن ربعى، عمرو بن حریث و افراد دیگرى بودند. یكى از بزرگان خوارج اشعث پدر جعده، همسر امام حسن مجتبى علیه السلام است كه آن حضرت را به شهادت رساند. اشعث درباره امیرالمؤمنین علیه السلام جسارتهایى دارد كه براى اطّلاع از شرح حال وى مى توان به كتاب تنقیح المقال«7» مراجعه نمود. بنا بر نقلى به شبث بن ربعى دستور داده شد كه سر مبارك آن حضرت را از تن جدا كند. عمرو بن حجّاج زبیدى؛ پدر همسر هانى بن عروه است. گروههاى نویسنده دعوتنامه به امام حسین چه کسانی بودند ؟ با عنایت به آنچه گفته شد، كسانى كه براى سیّدالشهداء علیه السلام نامه نوشته اند سه دسته بوده اند: 1. شیعیان خالص كه در اقلیّت بودند در این میان، برخى از شیعیان حقیقى آن حضرت وظیفه داشتند تا نامه ها را به خدمت حضرت سیّدالشهداء علیه السلام برسانند و یا به صورت حضورى از آن حضرت دعوت كنند. اسامى آنان تا آن جا كه به آنها دست یافتیم، عبارت است از:عبداللَّه بن مسمع الهمدانى،عبداللَّه بن وال سهمى،قیس بن مُسَهّر صیداوى،عمارة بن عبداللَّه سلولى،هانى بن هانى سبیعى،سعید بن عبداللَّه حنفى و عبدالرحمان بن عبداللَّه ارحبى. گفتنى است كه شخصیتها و بزرگانى از دعوت كنندگان كه مى خواستند در خدمت حضرت سیّدالشهداء علیه السلام باشند؛ نه در جریان حضرت مسلم كه قبل از واقعه كربلا بوده، خبرى از آنان است و نه در حادثه كربلا! به راستى چرا مسلم بن عوسجه كه مأمور خرید اسلحه و جمع آورى پول براى حضرت مسلم بوده است، یكباره ناپدید مى شود؟ از طرفى، همین شیعیان خالص مانند حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، پس از مدّتى، در روز ششم و یا هفتم محرّم، خود را با زحمات فراوان به كربلا مى رسانند. سوال دیگری که مطرح است این است که پاسخ به این سوال را باید در اقدام ابن زیاد در زندانی کردن شیعیان جستجو نمود : یكى از اقدامات ابن زیاد در كوفه، زندانى كردن شیعیان بود. در میان زندانیان افرادى چون مختار ثقفی، حارث اعور همدانى، سلیمان بن صُرد خزاعی و همراهان او از جمله مسیّب بن نجبه، رفاعة بن شداد بودند. در این اسامى دقت كنید! با این اوصاف، روشن مى شود كه بزرگان شیعیان كجا بودند و چه شدند. به راستى ابن زیاد آرزوى مرگ چه كسانى را داشت؟ آرى، همان افرادى كه در زندان بودند، اكنون به عنوان انتقام و خونخواهىِ شهداى كربلا و عاشورا قیام كرده اند و ابن زیاد مأمور بود با آنان بجنگد. با همه این تفاسیر چگونه ممکن است کسی که نام شیعه واقعی و محب اهل بیت را یدک می کشد ، خود قاتل جان امام خویش شود ؟ منابع : [1]. تاریخ مدینة دمشق: 58/ 198، شرح حال مسیب بن نجبه، شماره 7440. نظرات شما عزیزان: پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||||||||||||||||
|